در کوچه باغ نور

توضیحات

برشی از کتاب در کوچه باغ نور مجموعه اشعار آئینی رضای بیرجندی نشر ستاره جاوید

مقدمه

شعر موهبتی است خدایی و گلی ست عطرآگین که از سبوی سرشار عشق بر صفحه‌ی پاک دل شاعر چکیده و او با سخاوت بی‌پایان خویش آن را برای

مردم  به ارمغان می‌آورد.

از خداوند سبحان به خاطر توفیقی که نصیبم کرد و از ائمه اطهار (علیهم‌السلام) به خاطر نگاه ِ مهربانانه‌ای که به من داشتند و از فرشته‌ی غزل به خاطر

همراهی‌اش، سپاسگزارم.

چاپ اول کتاب در کوچه‌باغ نور پس از مدتی با استقبال خوانندگان محترم به اتمام رسید و بر آن شدم تا چاپ دوم آن را پس از بازنگری و تجدیدنظر در اختیار

علاقه‌مندان قرار دهم امید است که مقبول افتد.

غلامرضا ابراهیمی

(رضای بیرجندی)

لبریز غزل‌های تو

ما عاشق و شیدای تو هستیم خدایا

لبریز غزل‌های تو هستیم خدایا

 

در آینه جز عکس رخ یار ندیدیم

چون محو تماشای تو هستیم خدایا

 

با آینه‌ها صحبت دیوار نکردیم

تفسیر معمّای تو هستیم خدایا

 

چون قایق سرگشته به گردابِ حوادث

در وسعتِ دریای تو هستیم خدایا

 

در فرصت پرواز پریدیم و سرودیم

وابسته به انشای تو هستیم خدایا

 

از یار گذشتیم و به دلدار رسیدیم

گفتیم که شیدای تو هستیم خدایا

برشی از کتاب در کوچه باغ نور مجموعه اشعار آئینی رضای بیرجندی نشر ستاره جاوید

غریبِ عشق

شکوهِ شوکتِ کبریاست عاشقی

سفیرِ ساحتِ انبیاست عاشقی

 

سبوی سینه‌ی دردآشنا نگفت

همیشه عاشق ماسواست عاشقی

 

نسیمِ نزهتِ ناصحانِ اهل دل

دلیلِ دولتِ اوصیاست عاشقی

 

قسیم و قاسمِ چشمه‌های نور

غریبِ غربتِ نینواست عاشقی

 

به گوشه‌های نگاه کبریائیش

قَسَم، که جلوه کبریاست عاشقی

اسرار خداوندی

در آینه‌ی ذهنم عکس تو و مولا بود

مهتابِ محبّت در آئینه هویدا بود

 

در ظلمتِ شب تنها با چاه سخن می‌گفت

آن لحظهِ عرفانی در چاه چه غوغا بود

 

ای چاه بخوان امشب آیاتِ دل او را

آیاتِ غزل‌هایش تفسیر معمّا بود

 

با بال‌وپر عشقش تا کرب و بلا رفتم

در علقمه‌ی ذهنم عبّاس چه تنها بود

 

اطراف حرم رفتم مردانه قدم می‌زد

بانوی مصیبت‌ها او زینب کبرا بود

 

ای یوسف کنعانی هرلحظه تو پیدایی

من گمشده‌ام امّا آثارِ تو پیدا بود

 

اسرار خداوندی در آینه پیدا شد

در آینه‌ی ذهنم عکس تو و مولا بود

فرشته‌های آسمان

سبد سبد ستاره را برای من جدا کنید

سبوی سینه‌ی مرا به نور آشنا کنید

 

فرشته‌های آسمان به حرمت جوادِ او

کبوترِ دلِ مرا ز بند غم رها کنید

 

به حُرمتِ حریمِ حُسنِ همجواریش، شما-

همیشه هرکجا که شد جواد را صدا کنید

 

شما امام نازنین به حسّ عاشقانه‌ای

اجاقِ سینه مرا پر از شکوفه‌ها کنید

 

شکوهِ شط عاشقی شکوفهِ نگاه توست

شکفته‌ام به یاد تو  برای من دعا کنید

 

حدیث عشق و عاشقی حدیثِ با تو بودن است

در انتظار مانده‌ام که حاجتم روا کنید

برشی از کتاب در کوچه باغ نور مجموعه اشعار آئینی رضای بیرجندی نشر ستاره جاوید