برشی از کتاب پهلوانان دژباد

پهلوانان دژباد:بهار آمده بود و دامنه کوه پرشده بود از سبزه و گل. گوسفندها که چند ماهی علف تازه نخورده بودند، بااشتها می‌چریدند.پسرک چوپان زیر درخت دراز کشیده بود و به شکوفه‌های صورتی‌رنگی نگاه می‌کرد که با نسیم ملایم بهاری از شاخه جدا می‌شدند و چرخ‌زنان به زمین می‌افتادند.دلش گرفته بود. این کوه را باRead More

برشی از کتاب رمان گور خواب نوشته محمد جوانبخت

کتاب رمان طنز و اجتماعی گور خواب کتابی ست بسیار جذاب و دلنشین که با هم برشی از آن را به خوانش می گیریم گور خواب: به‌ پیرمرد گفتم «شما هم مثل من به بعضی از اصول اخلاقی پایبندید؟» گفت «نه!» به بیرون نگاهی انداخت و چشمانش را بست. بیرون باد شدیدی می‌وزید. کپه‌ی خاریRead More

برشی از کتاب شکیلا(داستان کوتاه)

برشی از کتاب شکیلا نوشته سیما رستم خانی داستان شکیلا شوهرم توی دست‌هایم مرد. از یک بگو مگوی پیچیده شروع شد اما سعی کردم ساده‌اش کنم. تا این‌که یک روز دوباره همه چیز پیچیده شد، حتی قدرت درون دست‌هایم به طور بی‌سابقه‌ای اوج گرفت. آن روز وقتی ازخواب بیدارشدم. بدجوری دمغ بودم. نمی‌دانم زیاد خوابیدهRead More

محمد کاظم کاظمی:هیچ قلمرویی به اندازه خراسان سابقه ادبی ندارد

محمد کاظم کاظمی گفت:خراسان شاعران بسیار بزرگ داشته است، که خیلی از آن‌ها را همگی می‌شناسند و نیازی به معرفی ندارند.آن‌چه که ما به عنوان سابقه ادبی در خراسان سراغ داریم، شاید در هیچ قلمرو دیگری وجود نداشته باشد.