عشق در دیدگاه حافظ

عشق در دیدگاه حافظ

عشق در دیدگاه حافظ

استادبهاء‌الدین خرمشاهی،نویسنده وحافظ ‌پژوه، صاحب آثاری مانند «شرح عرفانی غزل‌های حافظ» «ذهن و زبان حافظ» و «حافظ حافظه ماست» در خصوص خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی است. وی در کارنامه تالیفاتش تحقیقات مهمی در زمینه شعر فارسی و بخصوص شعر حافظ دارد.

به گزارش رک نیوز:استاد خرمشاهی،بارها در وصف جنبه‌های لاهوتی و ناسوتی شعر حافظ مطالبی نوشته است. به نظر او هر دو جنبه در شعر حافظ متجلی است. استاد خرمشاهی می‌گوید:«دیوان او سرشار از عشق دنیوی است؛ ولی حافظ معشوقی ادبی هم دارد که چشم و ابروی خاصی هم ندارد و اصلاً معلوم نیست که جان داشته باشد یا نه، چرا که صرفا از ادبیات گرفته شده است:

جمال شخص، نه چشم ا‌ست و زلف و عارض و خط

هزار نکته در این کار و بار دلداری است

لطیفه‌ای است نهانی که عشق از او خیزد

که نام آن نه لب لعل و خط زنگاری است

رندِ حافظ، همان حافظِ رند است. همان طوری که حافظ در دیوانش جلوه می‌کند، آن اساس رندی است؛ ‌یعنی اخلاق را رعایت‌کردن. یک نفر بر من ایراد گرفت که:«رندی با اخلاق قابل جمع نیست»؛ گفتم بله، این رندیی که مردم این روزگار پیشه کرده‌اند، پیشاپیش اخلاق را به قتلگاه می‌فرستند؛ اما رندی حافظ صرفاً در جهت رعایت اخلاق است. منتهی او وسواس اخلاقی نداشته است.

حافظ دغدغه اخلاق، اعتقاد، شخصیت و خصال اخلاقی داشته است. رندی حافظ برای خوش‌زیستن است و نه رستگار شدن. اما لزوماً ضدرستگار شدن هم نیست. این طور نیست که هر کس رند باشد، لاجرم آخرتش را هم برباد داده باشد.

این رند، رند ناقص است. خود حافظ انسانی است رستگار؛ چرا که می‌داند رستگاری جاوید در «کم‌آزاری» است و حکم و مواعظ بسیار شیرینی به بهترین وجهی با والاترین هنر و با بالاترین سطح زبانی به ما عرضه کرده»

به اعتقاد استاد بها‌ء‌الدین خرمشاهی، حافظ رندی است که به عشق توجه دارد و رستگاری آدمی را در عناصر اخلاق و کم‌آزاری دیده است. کم‌آزاری، کرداری است که حافظ آن را سرلوحه زندگی سعادتمند معرفی می‌کند.

استاد خرمشاهی از فرهنگی عرفانی حرف زده است که نوعی عشق متعالی در آن جاری است. عشقی که عاشق در مجرای آن به همه موجودات مهر می‌ورزد.

در اعتقاد حافظ، کسی که رسم عاشقی به جای بیاورد، آزارش به سایر موجودات نمی‌رسد. در شعر حافظ، غرور بزرگترین گناه است و ظاهرگرایان نماد انسان های مغرور هستند. او به عشق بها می‌دهد. چرا که خلوص و یکرنگی در آن متبلوراست.