برشی از کتاب پهلوانان دژباد

پهلوانان دژباد:بهار آمده بود و دامنه کوه پرشده بود از سبزه و گل. گوسفندها که چند ماهی علف تازه نخورده بودند، بااشتها می‌چریدند.پسرک چوپان زیر درخت دراز کشیده بود و به شکوفه‌های صورتی‌رنگی نگاه می‌کرد که با نسیم ملایم بهاری از شاخه جدا می‌شدند و چرخ‌زنان به زمین می‌افتادند.دلش گرفته بود. این کوه را باRead More