یک جرعه از سکوت

ریال200.000

سرشناسه : خرازی‌قدیم، فرشته، ‏‫۱۳۶۸ -‏
‏عنوان و نام پدیدآور : یک جرعه از سکوت/ فرشته خرازی‌‌قدیم.
‏مشخصات نشر : تهران: ستاره جاوید‏‫، ‏‫۱۳۹۸.
‏مشخصات ظاهری : ‏‫۱۰۲ص.؛ ‏‫‏
‏شابک : ‏‫ ۹۷۸-۶۲۲-۶۲۵۴-۲۹-۸
‏وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : شعر فارسی– قرن ۱۴
‏رده بندی کنگره : PIR۸۳۴۲
‏رده بندی دیویی : ‏‫۸فا۱/۶۲
‏شماره کتابشناسی ملی :  ۵۹۳۴۳۲۱

توضیحات

برشی از کتاب یک جرعه از سکوت شاعر فرشته خرازی قدیم نشر ستاره جاوید:

مقدمه کتاب یک جرعه از سکوت:

هر غزل، هر چهارپاره، … ، هر شعر، قصه ی قسمتی از تقدیر است، تقدیری که زندگی را می سازد یا تصویر سازی است برای تقدیری که در ذهن می ماند.

شعر، خیال عاشقانه شاعر و پرواز ذهن اوست که نظم آن لذت بی کرانی در سخن می پروراند.

هنوز که هنوز است، شعر غریب است و  شاعر غریب تر، شعر نهایت عاطفه شاعر و هنر وجودی اوست که پذیرش آن هنوز در میان مردم ثقیل است، جز

آنانی که هنر را درک کرده اند یا آن را ارج می نهند.

این کتاب هم مجموعه ای منتخب از اشعاری است که در طول سال ها، نگاشته شده و اکنون به عرصه چاپ می رسد. باشد که این تحفه مورد پسند

خوانندگانش قرار گیرد و تسلی خاطر بنده باشد.

برای هنرمندان سرزمینم و هنردوستان واقعی که سعی در پیشبرد هنر دارند، آرزوی توفیق دارم، و برای این قصه غریب شاعری آرزوی جاودانگی.

نمونه ای از اشعار کتاب یک جرعه از سکوت

 هیچ

 

دنیا که هیچ، عشق، کنایه، ترانه، هیچ

دریا شدن به سیل غم عاشقانه، هیچ

 

شب ها که دست بر سر دیوار میکشم

سردی گرد خواهم و گرمای شانه، هیچ

 

گرما برای دل شبحی عاشقانه است

از من بگیر و سرد کن اشک روانه،هیچ

 

آرامشم گرفت ته بی کسی شدن

سرخوردگی روز و شکست شبانه، هیچ

 

بر من مگیر خرده که هیچم به بی کسی

دیگر کسی نخواهم و عزلت نشانه، هیچ

 

استاد شرح دردم و غصه نویس عشق

بر شعر من طریق غمی جاودانه، هیچ

 

تنها نشانه از من و عمری که رفته است

غصه سرشته نقش دلی دلبرانه، هیچ

 

من خسته از امید به تغییر هر چه هست

تا کی به سر برم که شود این بهانه، هیچ

 

سرنوشت

 

دلم به هندسه ی سرنوشت سرگرم است

در این محاسبه ی بی سرشت سرگرم است

 

تمام ضلع دلم ضرب در سکوت شده

دلم به حد همین یک بهشت سرگرم است

 

مرا به وجه و رئوس غمم حساب کنید

دلم به حجم غمی سرد و زشت سرگرم است

 

مرا به زاویه شیب غصه باز کنید

محیط من به مدولی ز خشت سرگرم است

 

ضریب عشق در این اجتماع تنهایی

جذر قلبی ست که به کسر هشت سرگرم است

 

جواب مشترک غربت و تصاعد درد

گزاره ای به همین رونوشت سرگرم است

 

به خط گریه ببین جبر سرنوشت مرا

قلم به شعر برایم نوشت سرگرم است