هزار خرده سکوت

ریال180.000

سرشناسه : اکبری، فرشته، ‏‫۱۳۷۲‏-
‏عنوان و نام پدیدآور : هزار خرده سکوت/فرشته اکبری.
‏مشخصات نشر : تهران: ستاره جاوید، ‏‫۱۳۹۸.
‏مشخصات ظاهری : ‏‫۸۸ ص.
‏شابک : ‏‫ ۴ – ۳۰ – ۶۲۵۴- ۶۲۲-۹۷۸
‏وضعیت فهرست نویسی : فیپا
‏موضوع : شعر فارسی– قرن ۱۴
‏رده بندی کنگره : ‏‫PIR۸۳۳۴
‏رده بندی دیویی : ‏‫۸فا۱/۶۲
‏شماره کتابشناسی ملی :  ۵۹۴۵۳۷۰

توضیحات

برشی از کتاب هزار خرده سکوت نوشته فرشته اکبری نشر ستاره جاوید:مقدمه به نام خدایی که هرآنچه در من آغاز کرد خود به پایان می‌رساند

به راستی اگر او که دانه‌به‌دانه برگ‌های هر درخت در هر نطقه‌ای از این دایره بزرگ با اراده‌اش می‌ریزند، نمی‌خواست هرگز دانه‌به‌دانه حرف‌های روح شلوغ

من بر کاغذ نمی‌ریخت.

می‌دانم هرآنجا که امید، عشق، آرامش و هر کلام روح‌بخشی در نوشته‌هایم رخ نشان می‌دهد اوست که قلم را از دستان من گرفته و می‌نویسد.

و می‌نویسد اما گاهی درد، نا امیدی، سرکشی و جنون، افسار کلمات را گرفته‌اند.

و می‌تازند تا به اندوه بنشانند مرا که می‌خوانم و شما را که می‌خوانید.

بی شک جز این نیست

که آدمی در هر شبانه روز حالاتی متناقض و ناهمخوان را تجربه می‌کند و ممکن است خشم، سرمستی، ترس، رهایی، دل‌تنگی،مهربانی، اضطراب، آرامش،

بغض، فریاد، سکوت، شادمانی، یأس، بی‌باکی، شوق و هر حالتی دیگر را تنها در یک روز بر خود ببیند و اگر کار به حساب ماه و

سال برسد آن موقع دیگر آدمیزاد با حجمی از تغییرات روبه روی خود و دنیا می‌ایستد.

و ممکن است به او بگویند: «تو دیگر آن آدم سابق نیستی»شاید کسی شادمانی‌اش را جیغ بزند، کسی اندوهش را پشت چشمانش پنهان کند،.

کسی نا امیدی‌اش را طلبکار عالم و آدم باشد، کسی با کوهی ازحرف‌های ناگفته سکوت کند، .

کسی خشم خود را بر سر هر عابری آوار کند و کسی از تجربه تمام این حالات، در مدت زمانی کوتاه احساس بیماری کند.

اما من در کنار فریادها و سرمستی ها، بغض‌ها و لبخندها تناقضات روحم را می‌نویسم.

هزار خرده سکوت:

نه می‌دانم نام کسی که بی‌تابی‌ها و پر حرفی‌هایش را در خود نگه می‌دارد و نمی‌نویسد، نامش چیست؟؛ و نه می‌دانم که نام آنکه احوالاتش را نصفه و

نیمه می‌نویسد، چه می‌توان گذاشت؟ نویسنده؟!

هرچه می‌خواهند مرا بنامند، بنامند اما جز ردیف کردن کلمات در کنار هم و خط‌خطی کردن کاغذها هیچ چیز مرا از سنگینی یک کوه به سبکی یک کاه

نمی‌رساند.

به قول «جین آستین» در «غرور و تعصب» من فکرهایم آن قدر سریع است که فرصت نمی‌کنم بیانشان کنم و به خاطر همین هم گاهی خواننده از حرف‌هایم

چیزی سر در نمی‌آورد؛

حتی خودم گاهی عبور می‌کنم از آنچه نوشته‌ام و نمی‌توانم حال آن لحظه را دوباره به خاطر بیاورم.

و درک کنم اما شاید کسی در آن حال باشد و بداند چه می‌گویم.

هر آنچه در «هزار خرده سکوت» آمده حالات به کاغذ نشسته فردی از جامعه بشریت است.

و تصورات و تخیلاتی که گاهی هر آدمی را با خود می‌برد.

شاید با خواندنش خاطرات را مرور کنید

شاید قاضی آن بخش‌هایی شوید که هنوز با آن روبه‌رو نشدید

شاید همان حرف‌های نگفته‌تان باشد

و شاید…هزار خرده سکوت

این جمله «مارتین هایدگر» فیلسوف آلمانی که «فقط کسی که می‌تواند حرف بزند سکوت می‌گزیند» .

بارها و بارها از ذهنم عبور می‌کند و حالا هزار باره ازپس تمام آنچه تا به حال گفته‌ام و نوشته‌ام و آخر هم ندارد،

فهمیده ام و می‌دانم که هنوز هیچ نمی دانم.

نمی‌دانم‌های ذهن شلوغ من پیشکش افکار و نمی دانم‌های ذهن شما و حرف‌های زیبایی که خدا به کام من نوشته است.

تقدیم به قلب‌های پر از خدای شما…